میان همه ی جویها، که همراه همه رودها، به دریا سرازیر میشدند
جوی کوچکی هم بود که هیچ میل سرازیر شدن به دریا را نداشت!
وقتی سایر جویها پرسیدند چرا؟ گفت: من هر چند در مقابل عظمت
دریا بس ناچیز و خوارم! .. اما من ..
" گمنامی گم نشده" را بیشتر از"شهرت گم شده" دوست دارم ..
عشق یعنی،زندگی در یک بهشت
عشق یعنی،انتهای سر نوشت
عشق یعنی،قطره اشک صدف
مستی و رقص سماواتی دف
عشق یعنی،گریه های چشم خمار
بوسه های مهر بر لب یار
عشق یعنی،شور آتش در نفس
ضجه های زندگی کنج قفس
عشق یعنی،موج بر دریای مهر
نور لبخند ستاره در سپهر
عشق یعنی،شمع دل افروختن
همچو پروانه در آتش سوختن
عشق یعنی ، معرفت یعنی شعور
عشق یعنی ، اشک خونین درمیان چشم کور
عشق یعنی،علت آوارگی
بی ریا بودن،صفا و سادگی
عشق یعنی،اسب وحشی بی سوار
عشق یعنی،همچو مجنون در گریز از روزگار
عشق یعنی،سینه ای آغوش راز
عشق یعنی آنچه بر هر کس نیاز
یکساعت تمام، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم برویش
نگاه کردم ...
فریاد کشید که: آخر خفه شدم! چرا حرف نمی زنی؟!
گفتم: نشنیدی؟! .. برو! ..
یه سوال:
چرا بعضی دخترا دوست داشتن پسر بودن اما هیچ پسری دوست نداره دختر باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چند مدت بود این سوال فکرمو مشغول کرده بود!شما جوابشو میدونین؟؟؟